خاطره من از استاد نائبيان
دو سال پيش همايش قفقاز با هماهنگي و مديريت دانشگاه تبريز در تالار وحدت دانشگاه تبريز برگزار شد و استاد نائبيان هم كه مدير گروه تاريخ دانشگاه تبريز بود به عنوان دبير همايش انتخاب شده بود . من هم كه براي يك كار شخصي به تبريز رفته بودم يك سري به همايش زدم و به اتاق استاد نائبيان رفتم . خيلي خيلي برايم جالب بود . ( تو دوران دانشگاه يكبار تو كلاس كه داشتم خميازه مي كشيدم چانه ام از جاش در اومد كه به صبوري اشاره كردم و رفتم بيرون و صبوري هم سريع پشت سر من اومد بيرون و رفتيم به دانشكده علوم پزشكي و خلاصه مشكلم حل شد استاد نائبيان هم بعد كه پرسيد واسه چي رفتين بيرون من گفتم استاد چانه ام خود به خود از جاش در اومد . از قضا هفته بعد كه ما تو سالن دانشگاه با مرتضي حاجي پور براي تمرين كاراته رفته بوديم استاد نائبيان هم اومد اونجا و مرا ديد . ) بعد 10 سال كه براي ديدن استاد نائبيان وارد اتاقش شدم باور كنيد كه اجازه نداد سلام بكنم با اون لحن خاص خودش همين كه وارد اتاق شدم گفت : ها زده بودند فك ات را از جا در آورده بودند درست شد . گفتم استاد اون مال 10 سال پيش بود گفت مي دونم مي خوام ببينم بازهم از جاش در مي آد . گفتم استاد راستشو بخواين آره ولي ديگه سعي مي كنم خميازه نكشم . خلاصه يه كمي در مورد همايش و مشكلات آن با هم صحبت كرديم و من خداحافظي كردم و از اتاقش اومدم بيرون .
موسوي
نظرات شما عزیزان:
امیدوارم روزی برسد که جامعه تاریخ تاریخدان هایش را واقعا بشتتلاسد
امیدوارم

.gif)

آقای موسوی عزیز فکر می کنم حافظه نایبیان خوب نبوده،بلکه در رفتن فک شما با یک خمیازه اوج کسالت کلاس را به دکتر نشان داده و این واقعه کاملا تاریخی است.به طوری که حتی من هم آن را به خاطر داشتم.و فکر نی کنم کسی این ماجرا را فراموش کرده باشد.